روایت قصه اقوام برای معرفی فرهنگها
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۲۴۷۹۰
لطیف، پدری خوزستانی است که سالها پیش از ماهشهر به تهران مهاجرت کرده، در همان جا تشکیل خانواده داده و صاحب فرزند شده؛ او اکنون در آستانه بازنشستگی است، اما به دلیل مشکلاتی که برای او و خانوادهاش پیش آمده است مجبور میشود از تهران به زادگاهش خوزستان مهاجرت کند و در خانهباغ متروکهای که از پدرش به ارث رسیده به همراه خانوادهاش مستقر شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نقش لطیف چه جذابیتهایی برای شما داشت که ایفای آن را پذیرفتید؟
من اهوازی هستم و با صداوسیمای اهواز هم همکاری داشتم. با آقای توکلفرد، تهیهکننده سریال هم قبلاً کار مشترک داشتم. پذیرفتن نقش یک جنوبی برای من جذابیت داشت و کم پیش آمده بود چنین نقشی را ایفا کنم. برای لهجه هم لهجه رایج جنوبیها را در نظر گرفتیم وگرنه اعراب اهوازی اینطور صحبت نمیکنند، بختیاریهای آن منطقه هم لهجه خودشان را دارند، اما لهجه شخصیت «لطیف» لهجه بیشتر جنوبیهاست.
لطیف سالها در تهران زندگی کرده و بعد به زادگاهش برمیگردد، شما هم سالها در تهران زندگی کردید، وقتی برای بازی در این سریال به اهواز رفتید چقدر با این نقش همذاتپنداری داشتید و سعی کردید در لهجه موفق ظاهر شوید؟
موقعیت لطیف از نظر لهجه جنوبی، شبیه موقعیت من است. یک اهوازی عرب که به تهران مهاجرت کرده، همسرش تهرانی است و فرزندانش در پایتخت به دنیا آمدند و بزرگ شدند. اینها لهجه ندارند و چندان آشنا به آداب و رسوم زادگاه پدریشان نیستند. البته من هم زمانی که در اهواز بودم، خیلی لهجه نداشتم اما سعی کردم در نقش لطیف به لهجه جنوبی نزدیک شوم. لطیف وقتی به زادگاهش برمیگردد سعی دارد خانوادهاش را با آداب و رسوم آن منطقه بیشتر آشنا کند.
محور اصلی سریال «جزر و مد» حول مهاجرت معکوس میچرخد، به نظر شما مهاجرت معکوس اتفاق خوبی است؟
من بسیاری را به مهاجرت معکوس تشویق میکنم. یکی مثل من که بازیگر است، ناچار به ماندن در تهران است وگرنه آرزویم برگشت به اهواز و زندگی در آنجاست. کسانی که از شهرستانهای دیگر به تهران میروند، تجربیات و دانشی را در پایتخت کسب میکنند و بهتر است بعدش به شهر و زادگاه خودشان برگردند و در آنجا خدمت کنند همچون نخبگانی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند و چه خوب است اگر شرایط بازگشت آنها مهیا شود، آنقدر انگیزه داشته باشند که به وطنشان برگردند. درستش این است که وقتی به جاهای بزرگتر میروید و سازنده میشوید، این نگاه سازنده را به موطن خودتان بازگردانید. برای من که بازیگر هستم، شرایط فرق میکند و امکان کار در اهواز برایم بسیار کم است. جمعیت تهران هم آنقدر زیاد شده که جایی برای نفس کشیدن نمانده است. این ذهنیت وجود دارد که در تهران، پول ریخته برای همین بسیاری جذب پایتخت میشوند مثلاً یک روستایی حاضر است کار روی زمین را رها کند و به تهران مهاجرت کند.
چند سالی است که تلویزیون برای ساخت سریال به مراکز استانها اطمینان میکند و لوکیشینها و قصههایش را به شهرهای مختلف میبرد، این رویه تلویزیون را چطور میبینید؟
رویه خوبی است. بخشی از قصهها، مربوط به فرهنگ و آداب شهرهای مختلف است و ما اقوام زیادی داریم که میتوان به لهجه آنها پرداخت و آداب و سنتشان را ارج نهاد. بسیاری از قصههای خوب از دل فرهنگهای مختلف اقوام بیرون میآید حتی میتوان سریالهایی به زبان آذری، کردی یا عربی ساخت که با زیرنویس همراه باشد. توجه به قصه اقوام موجب شناخت مردم با قومیتهای مختلف کشور و فرهنگشان میشود.
ساخت فیلم و سریال خارج از تهران، چه فرصتها و تهدیدهایی را پیش روی گروههای سازنده قرار میدهد؟
البته قصه «جرز و مد» در بندر ماهشهر میگذرد، اما بخش عمده فیلمبرداری در اهواز بود. در واقع باغ لطیف در اهواز است. ساخت فیلم و سریال خارج از تهران، مشکلات خاص خودش را دارد اما مزایای آن بر معایبش میچربد. بودجه تولید اثر در خارج از تهران بسیار کمتر از مرکز است که باید بیشتر شود تا از کیفیت کاسته نشود. متأسفانه این تصور وجود دارد که تولید فیلم و سریال خارج از تهران، ارزان تمام میشود در حالیکه اینطور نیست و هزینههای اسکان و پذیرایی هم به هزینه گروه سازنده اضافه میشود. من شاهد بودم که تهیهکننده «جزر و مد» به سختی و با بودجه کم این سریال را ساخت.
شما در این سریال، نقش پدر چهار فرزند از نسلهای مختلف با دغدغههای متفاوت از هم را دارید، از این تجربه برایمان بگویید.
ما باید بپذیریم که دوران تغییر کرده است. من در یکی از گفتوگوهای تلویزیون دیدم که میهمان حرف قشنگی زد، گفت نمیتوان لباس یک مرد ۴۰ساله را تن کودکی دو ساله کرد. جهانِ من با نوهام بسیار متفاوت است بهویژه اینکه این نسل با جهان مجازی رشد کرده و در زمینه فناوری، پیشرفت چشمگیری در مقایسه با نسلهای پیش از خود دارد. نسل جدید، هوشمند و متفاوت است. بهنظرم باید حرف این بچهها را شنید نخست در خانوادهها و توسط والدین، سپس در ردههای بالاتر.
اینکه مسائل اجتماعی به زبان طنز بیان شود تا چه حد میتواند اثرگذار باشد؟
قضاوت درباره کیفیت و اثرگذاری سریال با مردم است ولی اگر «جزر و مد» توانسته باشد بار طنز داشته باشد خیلی خوب است. به نظرم اگر روی لحظاتی از سریال، تمرکز بیشتری میشد ممکن بود شیرینتر از کار درآید. اگر این سریال توانسته باشد با مردم ارتباط برقرار کند، به هدف خودش رسیده است. باید تولید در استانها از نظر بودجه و کیفیت ساخت، همتراز با تهران باشد و زمان پخش خوبی به این سریالها داده شود چون برای تولیدشان زحمت زیادی کشیده میشود.
خبرنگار: زهره کهندل
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: خارج از تهران مهاجرت معکوس جزر و مد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۲۴۷۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلمان فارسی؛ روایت درست تاریخ
یکی از پروژههای الف ویژه تلویزیون مجموعه «سلمان فارسی» است. مجموعهای به کارگردانی داوود میرباقری که قرار است مثل مجموعه «مختارنامه» اثر فاخر و پرمخاطب دیگری را بسازد.
نگارش این سریال را هم خودش بهعهده داشته و حسین طاهری، تهیه کننده این اثر است. جالب اینکه امرا... احمدجو که ید طولایی در نویسندگی و کارگردانی دارد هم به عنوان مشاور با این پروژه همکاری میکند. تصویربرداری این سریال از ۱۰ دی ۱۳۹۸ آغاز شده و قرار است در ۶۰ قسمت ساخته شود. جالب اینکه در ۱۱فروردین۱۴۰۲ مستندی با نام سلمان درباره مراحل تولید و پشت صحنه فصل اول این مجموعه پخش شد که در نوع خود دیدنی بود. این مجموعه تاریخی به دوران زندگی، زمانه و مهاجرت سلمان فارسی میپردازد و طبق برنامهریزیها تا واقعه غدیر خم ادامه خواهد داشت. سلمان فارسی در نوجوانی ایرانشهر را ترک میکند و مسیحی میشود. او حدود ۷۰ سال در شهرها، کلیساها و دیرهای مختلف بیزانس سیر و سلوک میکند. این مجموعه یکی از پربازیگرترین و پرلوکیشنترین سریالهایی است که در حال ساخت است و طبق پیشبینیها قرار است در سال ۱۴۰۵ پخش شود. به پشت صحنه این مجموعه رفته و گزارشی از روند تولید آن داشتهایم و با برخی عوامل آن از جمله حسین طاهری، امرا... احمدجو، حامد میرباقری و مهدی نقویان (رئیس سیمافیلم) هم به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
سلمان درآتشکده ماربین
در انتهای یکی از خیابانهای شهرک سینمایی غزالی و درست پشت کاروانسرای مرمر مجموعه سلمان فارسی قلعهای ساخته شده که نام آن آتشکده ماربین است. یکی از لوکیشنهای اصلی این مجموعه که عوامل گروه مدتی است برای ضبط سکانسهای مربوط به ایران در این لوکیشن حضور دارند و زیر تیغ آفتاب و همراه با باد و خاک در حال ضبط سکانسهایی از این سریال هستند. نزدیک ورودی در اصلی یک پرده کروماکی آبی رنگی وصل و مقابل آن اسبی به یک درخت بسته شده است. اسب گاهی شیههای سر میدهد، اما مانعی برای ضبط سریال نیست. فقط رفت و آمدهای بک قاب دوربینها بررسی میشود. گروه در حال ضبط است و ما باید چند دقیقهای را منتظر بمانیم تا کات داده شود. سکانس شلوغ و سختی است.
هنرورهای بسیاری با پوشش و گریم مناسب آن سکانس در هر نقطهای از این قلعه ایستادهاند. حتی سربازان و برمکیها نیز با لباس و گریمی که برایشان تعریف شده در میزانسن کارگردان جای گرفتهاند. کمی جلوتر میرویم. انوش معظمی را با گریم و سبیل از بناگوش دررفته و چهره بسیار متفاوتی میبینیم. گرچه ابتدا قابل شناسایی نیست، اما همین که دیالوگهایش را میگوید و صدایش را میشنویم، متوجه میشویم که امروز او مقابل دوربین است. هوا بهشدت گرم است و خورشید وسط آسمان قرار دارد. با این حال مانعی برای ادامه کار نیست. از یکی از عوامل میشنویم که حسام منظور، فرخ نعمتی و امیررضا دلاوری در اتاق گریم هستند و خودشان را برای ضبط سکانسهای بعد آماده میکنند. از آنجا که داوود میرباقری حساسیت و دقت بسیاری روی کار خود دارد، این سکانس بارها ضبط میشود تا مورد تایید او قرار بگیرد. البته در این میان صدای هواپیما هم گهگاهی شنیده میشود که یکی از عوامل بهشوخی میگوید: «جالبه که همیشه پروازها تاخیر دارن، اما امروز همه پروازها داره بهموقع انجام میشه!»
داوود میرباقری، امرا... احمدجو و حسین طاهری داخل یک چادر نشستهاند و از مانیتور مقابلشان کار را دنبال میکنند. یکباره بادی میوزد و یکی از صندلیهای پلاستیکی به هوا رفته و مقابل پای یکی از اسبها پرتاب میشود و او را عصبانی میکند. سایر اسبها هم که در گوشهوکنار این قلعه ایستادهاند، سروصدا میکنند. نگاهی به اطراف میاندازیم. سربازها و نگهبانان قلعه در برج و باروی قصر مشغول محافظت هستند. فضاسازی میرباقری مثل همیشه حرف ندارد. انگار مخاطب را با خود به قلب تاریخی میبرد که شاید هزاران سال با آن فاصله دارد. یکی از هنروران با سبدی در دست و با اشاره دستیار کارگردان به نقطهای میرود و میایستد که به او گفته شده است. داخل سبد نان و خرما دارد.
یکی از هنروران شوخی لقمهای نان و خرما از او طلب میکند و باعث خنده میشود. لباسها و کفشها و گریم هنروران همه نشانگر است که در حال ورقزدن تاریخ چندهزارساله هستیم. نسیمی میآید و صورتها را نوازش میکند، اما همچنان هوا گرم است و گروه باید تا شب سکانسهای بسیاری را ضبط کنند. زمان بهسرعت درحال گذراست و گروه هیچ ثانیهای را نباید از دست بدهد. به همین خاطر است که سرما و گرما هم مانعی برای کارشان نشده است. به نظر میرسد این مجموعه از کار قبلی میرباقری سختتر است و به همین دلیل او انرژی بیشتری روی آن میگذارد. در گوشه دیگری از این شهرک هم کارگاههای چرم و کهنهکاری سریال قرار دارد و همزمان تیم دیگری در حال ساخت ادوات جنگی است. لوکیشنهای دیگری هم در حال ساخت است. خلاصه اینکه همه در تلاش هستند تا یک سریال شستهرفته و ماندگار دیگر در تاریخ این رسانه ثبت شود.
استاندارد بالای ۱۵دوربین روشن
مهدی نقویان، رئیس سیمافیلم در پشت صحنه این سریال حاضر است و درباره روند تولید این پروژه و دقتی که میرباقری در ساخت این اثر دارد و زمانبندی آن میگوید: خوشبختانه با حمایتی که ریاست سازمان از این پروژه دارد و بهصورت هفتگی جلساتی برای این پروژه میگذارد، مشکلاتی که در پیشتولید وجود دارد، خیلی زود رفع میشود و حمایتهای لازم از این اثر صورت میگیرد. میتوانم بگویم برای اولینبار طی این ۳-۴سالی که این سریال تولید میشود، لوکیشنهای این بخش تا پایان سال ۱۴۰۳ ساخته شده و آماده است. اما در سالهای قبل اینگونه نبود. به همین دلیل برنامهریزیهای تولیدی نامنظم انجام میشد و ساخت لوکیشن در برنامهریزی سریال تاثیرگذار بود. وی ادامه میدهد: امسال هم دنبال این هستیم که لوکیشنهای مربوط به سال بعد همین امسال ساخته شود تا مانع تولیدی نداشته باشیم و کار با سرعت پیش برود. البته این سرعت با همان استانداردها و کیفیتی است که باید باشد و مدنظر کارگردان و ریاست سازمان هم هست. نقویان همچنین میافزاید:خوشبختانه چرخه تولید درسال۱۴۰۳ راه افتاد، سرعت تولید کارهای الف ویژه بیشتر شد ومدتهاست به استاندارد بالای ۱۵دوربین روشن رسیدهایم که نیاز آنتن است تا زیر ۱۵ تا دوربین روشن نداشته باشیم و همین طور حمایت میشود. ما الان شش سریال درمرحله پستولید داریم که منتظر آنتن هستند.
حضور ۴۰ بازیگر خارجی
حسین طاهری، تهیهکننده سریال درباره تدراک گسترده برای تولید این سریال عنوان میکند: شایسته کشوری مثل ایران که تاریخ کهن و همچنین سابقه فیلمسازی غنی دارد این است که در تولید آثار نمایشی ارتقا پیدا کند. سریال سلمان فارسی مجموعهای است که سازمان صداوسیما با آن در کنار آقای میرباقری قدم بزرگی برداشته است. ما براساس برنامهریزی تولید را جلو میبریم و از این برنامه عقب نماندهایم. همانطور که قبلا گفتم، اینجا یک دانشگاه است. دوستان و همکاران ما تلاش میکنند از بزرگان در این مجموعه بیاموزند. وی میگوید: بخشهای ایران باستان بسیار جالب توجه است، البته همچنان ساخت و ساز ادامه دارد وماتاپایان فصل ایران باستان بیش از۳۰لوکیشن داریم. طاهری درباره انتخاب هنرورها هم توضیح میدهد:۲۰هزار نفر را از میان تئاتریهای سراسر ایران انتخاب کردیم. رزومه دادندو۶۰۰۰نفر از میانشان گزینش شدند که حرفهای هستند، البته در این دانشگاه بیشتر میآموزند. وی در مورد حضور چهرهها نیز عنوان میکند: بیشتر بازیگران ایران علاقهمندی خود را برای حضور در این پروژه اعلام کردهاند و این برای ما باعث افتخار است. اما علاوه بر آنان، چهرههای تازه نیز معرفی میشوند و حدود ۴۰ بازیگر خارجی نیز تا کنون در این سریال حضور پیدا کردهاند. بازیگرانی از مراکش، تونس، یونان، ارمنستان و... از این جمله هستند. برخی از آنان اصلا با ایران آشنایی نداشتند و بهواسطه بازی در این سریال با ایران آشنا شدند. این تهیهکننده درخصوص ادامه تصویربرداری در شهرک غزالی نیز میگوید: دو سه هفتهای در شهرک غزالی هستیم تا فصل زمستان را تصویربرداری کنیم. برای تصویربرداری فصل بهاربه شاهرودبازمیگردیم ویکی دوماه آنجامیمانیم. بازبه تهران بازمیگردیم ودوره پرشکوه ایران باستان را تصویربرداری میکنیم.
میرباقری سنگ تمام گذاشته است
امرا... احمدجو یکی از نویسندگان و کارگردانان پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون است که آثار بسیاری را در تلویزیون ماندگار کرده است. هنوز هم مخاطبان بسیاری با «روزی روزگاری» این هنرمند خاطره دارند. تفنگ سرپر، پشت کوههای بلند و سردار جنگل از جمله آثاری است که برای تلویزیون ساخته است. وی که بهعنوان مشاور با این پروژه همکاری میکند، در اینباره میگوید: داوود میرباقری قصه سلمان را اززمان تولداین شخصیت آغاز کرده است. البته از آنجایی که از آن تاریخ اطلاعات جزئی در دسترس است بخشی از فیلمنامه باید دراماتیزه میشد. بهطور مثال پدر سلمان از ملاکان جی در اصفهان بوده و ثروت زیادی داشته است ولی ما از پدر او اطلاعات دیگری نداریم و بخشی از داستان درباره شرایط زندگی وی در ایران و همچنین مسائل پیرامونی او بهصورت داستانی در فیلمنامه وارد میشود. وی همچنین میافزاید: با توجه به تجربیاتی که داوود میرباقری دارد، این سریال آنطور که پیشبینی کردهایم در حال انجام است. البته بهدلایل مختلف ازجمله کرونا توافقهایی داشتهایم، اما خللی در کار ما ایجاد نکرده است؛ ضمن اینکه همه شرایط مهیاست و تصور میکنم نتیجه درخشانی هم خواهد داشت.
احمدجو در ادامه بیان میکند: میتوانم بگویم سلمانفارسی یک اثر ماندگار و فاخری خواهد بود و از آن سریالهایی میشود که میتواند برای نسلهای مختلف آموزنده و جذاب باشد؛ چون من چند سال است شاهدم که میرباقری برای این کار سنگتمام گذاشته و با تجربه زیادی که در این زمینهها دارد و با همه وجود پلان به پلان این سریال را جلو میبرد. وی با اشاره به منابعی که به آنها در نگارش سریال رجوع کرده است، میگوید: همه زحمات را آقای میرباقری کشیده ومن در کنارش به او کمک میکنم، اما برای نگارش، کتابهای زرتشتی ازجمله اوستا مرجع من شده است. تحقیقاتی هم جدا ازفیلمنامه توسط سازمان صداوسیما انجام شده است و من از آنها استفاده میکنم. همزمان برای اینکه در آن فضا قرار بگیرم به این تحقیقات و کتابهای دیگر هم مراجعه میکنم. با همه این احوال گاهی برای یک دقیقه دیالوگ دو یا سه روز وقت میگذارم و گاهی هم گفتگوها بهراحتی به ذهنم میآید و روی کاغذ مینویسم. وی همچنین درباره زبانی که در سلمان فارسی بهکار برده شده و نحوه گویشها عنوان میکند: اگر بخواهیم زبان را نزدیک به آن زمان انتخاب کنیم، نامفهوم خواهد بود؛ بنابراین من سعی میکنم دستور زبانی را که قابل فهم است با گویش امروزی استفاده کنم ونظرخود میرباقری هم براین مبنابود که دیالوگهابه زبان امروز ومحاوره نزدیکتر باشد. احمدجو در پایان هم میگوید: چند سالی است یک سریال جنگی به نام «تولد» را دارم که اگر بعد از سریال سلمان فارسی همچنان زنده باشم و ویلچرنشین نشوم، میخواهم آن را بسازم. بخشی از کارهایش هم انجام شده است.
بازیگرانی که به عشق سلمان آمدهاند
حامد، فرزند داوود میرباقری است که همواره در کنار پدر تلمذ میکند و در آثاری که او میسازد، هم بازی میکند و هم در پشتصحنه حضور دارد و پدر را همراهی میکند. وی در این سریال هم بهعنوان دستیار کارگردان فعالیت میکند و قرار است نقشی را هم بازی کند که در اینباره میگوید: درباره نقشم فعلا صحبتی نمیکنم، اما مدتی است که بخش مربوط به ایران را ضبط میکنیم که بخشی از لوکیشنهای این بخش در شهرک غزالی است و بخشی هم در شهرک دفاعمقدس و شاهرود ضبط میشود. از آنجا که طبق زمانبندی پیش میرویم، حدود هشت روز دیگر در شهرک هستیم و بعد به شاهرود میرویم. وی در ادامه در توضیح لوکیشن آتشکده ماربین بیان میکند: این آتشکده در جی یا همان اصفهان سابق است که بیشتر کارهای اداری در این مرکز رخ میدهد. اینجا یکی از لوکیشنهای اصلی بخش ایران است که میتوان گفت ۲۵ درصد بخش ایران در این لوکیشن مقابل دوربین میرود. میرباقری درباره حضور هنروران و انتخاب آنها توضیح میدهد: تمام این افراد از نقاط مختلف کشور انتخاب شدهاند.
به همین دلیل اسم آنها را منتخبان گروه کارگردانی گذاشتهایم. چون همه این افراد جزو بازیگران استانهای مختلفی هستند که تجربه بازیگری دارند و به عشق سلمان وارد این پروژه شدهاند. برای اولین بار است که این اتفاق در یک پروژهای افتاده است، چون آقای میرباقری ترجیح میدادند با افرادی کار کنند که تجربه بازیگری داشتند. ما برای انتخاب آنها سفرهای بسیاری رفتیم و دو سال قبل از فیلمبرداری شروع کردیم و به همه استانهای ایران سفر کردیم تا این افراد انتخاب شدند. در حال حاضر برای هر فاز این سریال باز سفر میرویم و افراد دیگری را میبینیم. چون همچنان کار انتخاب بازیگر ادامه دارد و در حال انجام است. در جمع بازیگران اصلی چهرههای جدیدی داریم که پیش از این تجربه تئاتر داشتند و با این سریال معرفی میشوند.
میرباقری درباره لوکیشنهای این سریال بیان میکند: هنوز ساخت و سازها و لوکیشنهای این سریال در حال انجام است. اگر فاز ایران را بخواهیم تقسیم کنیم، بخش جی دو لوکیشن اصلی دارد و همین آتشکده و خانه بودخشان، فرماندار جی و پدر سلمان که در شاهرود در حال ساخت است. یکی دیگر از لوکیشنهای اصلی ایران، کاخ تیسفون است و در واقع آن چیزی که در عکسها داریم، نمانده و در حال ساخت است. وی در ادامه درباره تحقیق و پژوهش این سریال میافزاید: پیش از کار، تحقیق و پژوهش انجام شده، اما برای هر فاز از کار باز هم تحقیق و انتخابها انجام میشود. میتوانم بگویم هر دو قسمت از این سریال مثل یک سینمایی حرفهای گرفته شده؛ با همان دقت، حساسیت و انتخاب لوکیشن و بازیگر و.... میرباقری در پایان هم میگوید: فصل بیزانس کار شد و زمان زیادی گذاشتیم. چون لوکیشنهای بسیاری داشت و مدام درسفربودیم. لوکیشنهای فصل حجاز آماده است و برای فصل ایران هم متمرکزتر بودیم. به هر حال در تلاشیم تا کار به موقع تمام شود.
منبع: جام جم آنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی